-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1387 14:25
راستی... نمی ترسی از این همه دلداده که پشت سرت گذاشتی و این همه دل کنده که روبرویت ...... نمی ترسی که یک روز همه ی عشاق دنیا دل داده ها و دل کنده هات شوند و تو سینه ای نداشته باشی که سرت را رویش آرام کنی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1387 13:04
تو یک روز میان ویرانه های من و تشنگی ات اتفاق افتادی ..... تشنه میان ویرانه ها
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 مهرماه سال 1387 00:30
دل به تو دادم تا هر چه می خواهی به رویش خنج بکشی شاید مثل تو سنگ شود
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 مهرماه سال 1387 01:00
تکلیفش چیست؟ می داند رهایش می کنی و هنوز گرفتار است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1387 22:36
چند بار می شه این عاشقانه ها رو خوند و عاشق شد؟ چند بار می شه پاکشون کرد و بی قرار شد؟ چند بار می شه از سر بیرونشون کرد و دیوانه شد؟ عاشق بی قرار دیوانه سر خم کن اینجا قربانگاه توست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 تیرماه سال 1387 01:20
خواستنی ترین! لحظه های غریب با تو بودن را دوست دارم حتی اگر پس از تو به همه دنیا لعنت بفرستم.
-
عشق در بعدازظهر
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 23:21
گم شد عشق در سومین بعدازظهر من نیز پاک کن خاک این پنجره خاکستری را حال خرابم نیز بازگردان گمشده سومین بعدازظهر را مرا نیز
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1387 16:18
نیم روز لیوان آب پرتقال را جلوی زن گرفت. گفت: نمی خورم انگشتانش را میان ریشه های شال آبی رنگش سر داد و زل زد به چشم های مرد. گفت: به نظرم منصفانه است. نگاهش را برگرداند و گفت: تو که عاشقم نیستی؟ ها؟ مرد سرش را به علامت نه تکان داد. - من هم که عاشقت نیستم؟ مرد سرش را مثل قبل تکان داد. - خب... پس واسه چی...؟ یه جرعه از...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 00:00
گریه هام رو ندیدی تو پیچ و خم اون کوچه تاریک جا موند گریه هام رو ندیدی لابلای خطوط وداعی که نوشتم ، جا موند
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1387 00:56
راز بودی دورت چرخیدم گذاشتم و گذشتم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 04:13
کنار همه بدبختی ها عاشقت شدم لعنت به آن همه شعر که می خواست همه مرا تمام کند تمام کند و وقتی رفتی همانطور، آرام روی خطوط کاغذی تاب بخورد و تاب بخورد و توی سرم وول بخورد و توی تنم بچرخد و بدبختی هایم را کنارم بچیند و برود …… . وقتی عاشقت بودم شاعر بودم هزار شعر، روی کاغذ عریان می کردم وقتی عاشقت نبودم شاعر نبودم نفس...