خنده سنگین من پس از دویدن و ترساندن ناگهانی آسمان که از هیجان یک باره ام بغضش می گیرد و بعد آرام می خندد و میان خنده ها جنون آمیزش اشک هایش تا روی زانوهایم را خیس می کند ... باز هم بازی قائم باشک را باخته ام رفته ای در این روز بغض آلود و بارانی اما پس از تو باز هم با تو هستم زیر همین آسمان حتی اگر به تمام دنیا لعنت بفرستم...
سلام دوستم . خوبی؟ چه خبرا کم پیدایی . به امید دیدار. م وفق باشی
[ بدون نام ]
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1387 ساعت 03:25 ب.ظ
درود.رسول شاکری ام.چی به سرت اومده؟چرا این قد کم می نویسی؟ در مورد محتوای شعر این رو بگم که چه خوبه یکی پیدا بشه که حاضر بشیم این قد براش هزینه بدیم.اما امیدوارم هیچ آدمی تو چنین موقعیتی گیر نکنه!...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام عزیزم.چه عجب؟!!!! خوبی ؟ اوضاع خوبه؟ خیلی کم پیدا شدی دوستم!
دریا به جرعهای که تو از چاه خورده ای حسادت میکند...
وقتی بودی لحظه ای نبود
وقتی رفتی توانی نماند
نوایی نماند
خنده سنگین من پس از دویدن
و ترساندن ناگهانی آسمان
که از هیجان یک باره ام بغضش می گیرد
و بعد آرام می خندد
و میان خنده ها جنون آمیزش
اشک هایش تا روی زانوهایم را خیس می کند
...
باز هم بازی قائم باشک را باخته ام
رفته ای در این روز بغض آلود و بارانی
اما پس از تو
باز هم با تو هستم
زیر همین آسمان
حتی اگر به تمام دنیا لعنت بفرستم...
یا علی
سلام دوستم . خوبی؟ چه خبرا کم پیدایی .
به امید دیدار. م وفق باشی
درود.رسول شاکری ام.چی به سرت اومده؟چرا این قد کم می نویسی؟ در مورد محتوای شعر این رو بگم که چه خوبه یکی پیدا بشه که حاضر بشیم این قد براش هزینه بدیم.اما امیدوارم هیچ آدمی تو چنین موقعیتی گیر نکنه!...