کنار همه بدبختی ها

عاشقت شدم

لعنت به آن همه شعر

که می خواست همه مرا تمام کند

تمام کند و وقتی رفتی

همانطور، آرام روی خطوط کاغذی

تاب بخورد و تاب بخورد و

توی سرم وول بخورد و

توی تنم بچرخد و

بدبختی هایم را کنارم بچیند و

برود

 

…….

 

وقتی عاشقت بودم

شاعر بودم

هزار شعر، روی کاغذ عریان می کردم

 

وقتی عاشقت نبودم

شاعر نبودم

نفس هزار شعر عریان را لابلای سنگینی ورق ها حبس می کردم

 

…….

 

 

امان از این شعرهای ناخوانده

 

 

 

29 اسفند 86

 

نظرات 5 + ارسال نظر
حنیف پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ب.ظ http://hanif99.persianblog.ir

سال نو و خانه نو مبارک...سالی پر از شادی و پیروزی برات ارزو میکنم...درضمن عکس زیبایی هم تو وبت گذاشتی...باز هم تبریک

مهناز پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ب.ظ http://mahnaz79.persianblog.ir

سلام
شعر قشنگی بود
سال نو مبارک.

مریم جمشیدی شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ق.ظ

سلاممممممممم د رکنار سال نو ، وبلاگ نو مبارررررررررررررک .
.
.
.
نمی دانم شاعر بودم که عاشق شدم
یا که
عاشق شدم و بعد از آن شعر شد زمزمه بین کاغذ و قلمم...

مهناز پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ب.ظ http://mahnaz79.persianblog.ir

سلام
سال نو مبارک.

تاجیک یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:44 ب.ظ http://www.ghaedeyebazi.blogfa.com

سلام .سال نو مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد